پناهگاه مخفی زیرزمینی هیتلر در شرق برلین (قسمت دوم)

به گزارش مجله تخصصی کامپیوتر، هیتلر برای محافظت از خود و افسرهای جنگی اش، در سراسر دنیا پناهگاه هایی برای خود می ساخت. برای آشنایی با این مکان های سری با ما همراه باشید.

پناهگاه مخفی زیرزمینی هیتلر در شرق برلین (قسمت دوم)

هیتلر یکی از شخصیت های تاریخی است که نام خود را با اتفاقات مختلف، در تاریخ ثبت نموده است. در مقاله قبلی با تماشا عکس هایی از پناهگاه شرق برلین در آلمان، با بخشی از تاریخ خونین جنگ دنیای دوم، روبه رو شدید. در ادامه با اطلاعاتی بیشتر از پناهگاه های هیتلر و وقایع رعب آور جنگ دنیای دوم با ما همراه باشید.

محوطه اطراف

آیا تابه حال برایتان پیش آمده است که کسی چیزی به شما بگوید و هیچ ایده ای نداشته باشید که در خصوص چه چیزی حرف می زند؟ سپس آن ها متنی را برای شما آماده می نمایند و سپس شما متوجه می شوید که از ابتدا آن ها چه می گفتند. خب، باید بگوییم این عکس زمینه ای برای شناختن این پناهگاه را برای شما فراهم می نماید.

مطمئنا به خاطر عکس هایی که رابرت کونراد تهیه نموده، شما به وضوح می دانید که پناهگاه به چه شکلی بوده است، ولی آیا نمی خواهید بدانید محوطه اطراف پناهگاه به چه شکل بوده است؟ کونراد پس از انفجاری که دود ناشی از آن را در عکس مشاهده می کنید، از محوطه ساخت و ساز، عکس هایی گرفته است.

ویرانی بیشتر

در اینجا شرحات بیشتری در خصوص عکس قبلی به شما خواهیم داد. در این عکس، زاویه دیگر و نزدیک تری از عملیات تخریب پناهگاه را می بینید. حتی در خارج از پناهگاه، کونراد نگران جان خود بود و علت خوبی برای این ترس داشت. آیا اگر در ماموریتی شبیه به این بودید، دچار اضطراب نمی شدید؟

کونراد می گوید:

بیشترین ترس من از این بود که آن ها فکر نمایند من قصد فرار دارم. تا آنجا که من می دانستم، بخش هایی از دخمه پرپیچ و خم پناهگاه در زیر دیوارها امتداد داشت و حتی تا نوار مرگ، توسعه پیدا نموده بود.

حتی خود کلمه نوار مرگ، ترسناک است.

حفره بزرگ آنجا

البته باید بگوییم، گرفتن عکس از بیرون پناهگاه برای رابرت کونراد، آسان تر بوده است. چه او دستگیر می شد یا خیر، برای او مهم نبود، چیزی که اهمیت داشت، این بود که او توانست این عکس ها را با بقیه دنیا به اشتراک بگذارد.

چیزی که در این عکس می بینید، حفره ای بزرگ در پناهگاه هیتلر است. در آنجا راه پله ای است که شما را به سمت خروجی غربی، راهنمایی می نماید. پناهگاه دارای ساختار پیچیده ای بود، ولی هیتلر دوست داشت تمام بخش های آنجا را مانند کف دست خودش بشناسد. البته این موضوع در خصوص بقیه افرادی که ممکن است در زیر زمین در پناهگاه گم شوند، صادق نیست.

نگاهی بیندازید

اگر به سمت راست تصویر نگاه کنید، ساختمان وزارتخانه تبلیغات و روشنگری عمومی نازی را می بینید و در سمت چپ، یک مرکز انتشار آلمان شرقی را مشاهده می کنید. نازی ها عادت داشتند از ساختمان سمت چپی استفاده نمایند، اما آنچه که در وسط تصویر می بینید، پناهگاه است. هم اکنون می دانید که وزارتخانه تبلیغات و روشنگری عمومی نازی، چقدر دور بوده است.

برحسب اتفاق

اگر کمی دقت کنید، دیوار برلین را می بینید. این عکس در سال 1988 به وسیله کونراد گرفته شده است و در پس زمینه عکس، می توانید ساختمان های موقتی جلوی دیوار برلین را ببینید.

کونراد در زمانی که شاگرد راننده اتوبوس بود، به صورت اتفاقی اینجا را پیدا کرد. یک روز در راستا اتوبوس، وی از اوتو گروتوهول اشتراز، گذشت.

او اینگونه به یاد می آورد:

جایگاه من در اتوبوس کمی بالا بود، بنابراین توانستم آن طرف حصار و درون محوطه ساختمانی را ببینم. ناگهان این منظره دیوانه وار را با مخروبه های سیمانی بی شماری دیدم که برای دهه ها در زمین مدفون شده و در زمین برآمدگی هایی ایجاد نموده بودند.

گرفتار شدن

در دوران ورودهای مخفیانه کونراد به پناهگاه، آن ها بیش از ده ها حلقه نگاتیو عکس های او را گرفتند. این موضوع به این معنی است که کونراد می توانست عکس های بسیار بهتری در اختیار داشته باشد، اگر تمام آن ها را می داشت. فکر می کنید هر بار که دستگیر می شد، چه احساسی داشت؟ حدس ما این است که قلب او هر بار از حرکت می ایستاد.

کنجکاوی باعث کشته شدن گربه شد

همان طور که قبلا برایتان شرح دادیم، اگر راستا اتوبوس کونراد به این مکان نمی رسید، ممکن بود او هیچ وقت راجع به پناهگاه، چیزی نفهمد. باید بگوییم که در حقیقت این عملیات ساخت و ساز در آنجا بود که باعث شد سطح رویین پناهگاه آشکار گردد. پناهگاه، زیر زمین واقع شده بود و حتی با وجود دید کونراد از راستا اتوبوس، اگر عملیات تخریب در آنجا شروع نشده بود، امکان نداشت که وی متوجه پناهگاه گردد.

کونراد در شرح عمل خود که نتوانست از پایین رفتن در پناهگاه صرف نظر کند، گفت:

پایین رفتن در آنجا، شنیدن صدای طنین قدم های خودم و اکتشاف بخش دوری از تاریخ، همه و همه این حس را به من داد که در زمان به عقب سفر نموده ام و این چیزی بود که من را مسحور خود کرد.

یک برخورد

پس از اینکه 5 بار دستگیر شوید، سطح هوشیاری و دقت شما بسیار تقویت می گردد و در آن لحظه درست شبیه گرگی عمل می کنید که در تاریکی در پی شکار گوسفندی است. وقتی کونراد خود را در چنین موقعیت رعب آوری قرار می داد، فکرش پر از شک و ترس بود.

وی می گوید:

واقعا غیرقابل باور یود. او آنجا نشسته بود و به قدری ساکت بود که می توانست لامپ معدن باشد و در همان حین بر روی یک سه پایه، صحنه ای تیره و غم انگیز را نقاشی می کرد. ما با هم صحبت کردیم، ولی حس بدگمانی و ظن شدیدی بین ما در جریان بود. او از من نپرسید که چرا آنجا هستم و من هم جرات نکردم که از او این سوال را بپرسم.

پله های چندش آور

چیزی که در این عکس می بینید، راه پله های وزرات خارجه سابق هستند. کونراد از این نقطه عکس های تکراری زیادی گرفته است. آیا این عکس به شما کمی حس رهایی و چابکی نمی دهد؟ تکه های سنگ و آثار مخروبه ای از ساختمان به همراه نرده های زنگ زده، این فکر را در فکر شما زنده می نمایند که واقعا چه اتفاقی در اینجا اتفاق افتاده است.

البته متاسفانه باید بگوییم این عکس ها نمی توانند آنچه که واقعا کونراد در آنجا تصور نموده است، را به تصویر بکشند. منظور ما از این موضوع چیست؟ کونراد فکر می کرد موج مشخصی از احساسات در آنجا وجود دارد، اما موضوع این نبود. عکس بعدی را ببینید تا متوجه جریان بشوید.

به آرامی در حال ناامیدی

رابرت کونراد، با وجود تمام ترسی که داشت، باز هم نسبت به یافته هایش، احساس ناامیدی می کرد. مطمئنا عکس ها نمی توانند حق مطلب را ادا نمایند، چون کونراد قادر نبود از موقعیت های مناسبی که می خواست، عکاسی کند؛ اما چیزی که در واقع او را بسیار ناراحت کرد، خود محیط پناهگاه بود و در ادامه برای ما شرح می دهد که دقیقا چه احساسی داشته است.

پناهگاه دارای آن حالت جنونی که کونراد انتظار داشت شاهد آن باشد، نبود.

وی شرح می دهد:

بسیاری از سربازان متفقین و برلینی های کنجکاو در اولین سال های پس از جنگ در آنجا بودند و تمام آن ها برای خود از آنجا غنیمت هایی برداشته بودند.

به نظر منطقی می آید، چون کونراد سال ها پس از جنگ به آنجا رفت و بنابراین انتظارات وی برای برخورد با پناهگاه واقعی، برآورده نشد.

منبع: کجارو / trend-chaser.com
انتشار: 5 خرداد 1401 بروزرسانی: 5 خرداد 1401 گردآورنده: majalepc.ir شناسه مطلب: 1940

به "پناهگاه مخفی زیرزمینی هیتلر در شرق برلین (قسمت دوم)" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "پناهگاه مخفی زیرزمینی هیتلر در شرق برلین (قسمت دوم)"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید