ارائه راهکاری پیشنهادی جهت عوامل موثر در گرایش بچه ها به کار در خیابان

به گزارش مجله تخصصی کامپیوتر، خبرگزاری خبرنگاران-خانه گریزی یا فرار بچه ها و نوجوانان از خانواده، به عنوان یک پدیدة اجتماعی و جهانی، پژوهش ها و مطالعات متعددی را به خود اختصاص داده است.

ارائه راهکاری پیشنهادی جهت عوامل موثر در گرایش بچه ها به کار در خیابان

به گزارش خبرگزاری خبرنگاران از تهران، انسیه مقدسی کارشناسی ارشد روانشناسی شخصیت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران؛ خانه گریزی یا فرار بچه ها و نوجوانان از خانواده، به عنوان یک پدیدة اجتماعی و دنیای، پژوهش ها و مطالعات متعددی را به خود اختصاص داده است. عوامل مؤثر در این پدیده از چنان تنوع و گستردگی برخوردارند که ارائة هرگونه برنامة جامع برای پیشگیری و یا پایش این پدیده را بدون انجام مطالعات میان رشته ای عملاً غیر ممکن ساخته اند. کودکی از دوران پر اهمیت زندگی آدمی است که به اعتقاد بسیاری از محققین زیر بنای سایر مراحل زندگی نیز می باشد با توجه به رشد شهر نشینی و تغییر ساخت زندگی خانوادگی، افزایش روز افزون طلاق، مهاجرت زاغه نشینی، بیکاری و اضمحلال ارزش ها و اخلاقیات، عدم سیاست گذاری درست در خصوص جمعیت و ... شاهد بروز پدیده بچه ها کار و خیابان می باشیم. داده های این تحقیق به روش کیفی و از تکنیک مصاحبه با بچه ها خیابانی و کار مشاهده حاصل شده است.

مقدمه؛ بر طبق تعریف یونسیف، واژه بچه ها خیابانی به کلیه بچه های اطلاق می شود که زیر 18 سال داشته باشند و در خیابان ها به وسیله گدایی، بزهکاری و اشتغال در مشاغل کاذب فصلی ادامه زندگی می دهند. بسیاری از آنان بی پناه محسوب می شوند. یعنی خانه ای برای سکونت ندارند. در بیشتر نقاط دنیا بچه ها و نوجوانان بیشتریت جامعه را تشکیل می دهند. با این حال هیچ تضمینی در جهت رعایت حقوق آنها توسط مقامات مسئول و یا حتی اولیاء آنها وجود ندارد. تعداد بیشماری از بچه ها قربانی سوء استفاده جنسی، بی توجهی و بهره کشی هستند و به جنبه های مختلف این پدیده تا به امروز در هیچ منطقه ای از دنیا توجه کافی مبذول نشده است. با افزایش جمعیت بچه ها و نوجوانان و گسترش شهر نشینی، مسائل بچه ها نیز افزایش می یابد. سیل مهاجرت به مناطق شهری، حاشیه نشینی را در شهرهای عظیم گسترش می دهد و این مسئله عواقب وخیمی از جمله فقر، کمبود امکانات آموزشی، بهداشتی، اجتماعی و نیز از هم گسیختگی خانواده را در پی دارد .

مسائل بچه ها و نوجوانان بخصوص در دهه پایانی قرن بیستم از جهاتی اهمیت فراوانی یافته است. از یک سو این دو دهه فرصتی بود جهت پرداختن به مسائل بچه ها و نوجوانان در سطح دنیای، ملی و تدوین بسیاری از اعلامیه ها، بیانیه ها و پیمان نامه ها که از جمله می توان به پیمان نامه حقوق کودک (1989) که حداقل مقررات مربوط جهت اداره تشکیلات قضایی نوجوانان مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد (1990)، مقررات سازمان ملل برای حمایت از نوجوانان محروم از آزادی مطلوب (1995)، پیمان نامه علیه شکنجه و سایر رفتارها یا تبیهات بی رحمانه و غیر انسانی و تحقیرآمیز، برنامه بین المللی بچه ها (1991) اشاره کرد. از سویی دیگر تحولات سیاسی، مالی و اجتماعی در این دو دهه کشورهای دنیا را با دگرگونی فراوان روبرو ساخته است. کشورهای در حال توسعه در حالی که با رشد فزاینده جمعیت روبه رو بودند در پیچ و خم رسیدن به توسعه در سطوح مختلف اجتماعی به دلیل ساختار مالی نامطمئن و عدم لایه بندی صحیح در سطوح مختلف جامعه مسائل فراوانی را تجربه نموده اند. برای کشورهای در حال توسعه و نیز کشورهایی که قبلاً دارای برنامه ریزی متمرکز بودند وضع به شدت وخیم شد و تعدیل وحشتناکی صورت گرفت. رشد مالی از جهات گوناگون می تواند به سود بچه ها تمام شود به صورتی که برای والدین اشتغال و درآمد فراوری کنند، خطر استثمار را می کاسته و به تأمین خدمات اساسی و بهبود آنها منجر شود. اما الگوی مالی دنیا در دهه 1990 به گونه ای بود که بچه ها بیشترین احتیاج را به استفاده از رفاه داشتند. بحران های مالی دهه های اخیر به کاهش درآمد دولت های در حال توسعه منجر شد و سبب کاهش بودجه اجتماعی، بیکاری و آوارگی افراد بیشماری شد. همه این موارد بیشترین تأثیر را روی زندگی قشرهای آسیب پذیر جامعه از جمله زنان، بچه ها و سالمندان بر جای گذاشت.

مبانی نظری؛ زندگی در خیابان مسائلی برای بچه ها ایجاد می کند که از جمله می توان به سوء تغذیه، محرومیت از ویتامین ها و مواد مغذی، بیماری های گوارشی و واگیردار اشاره کرد. همچنین مسائل رفتاری و اخلاقی مانند یادگیری فرهنگ خشن خیابانی و رقابت های تحقیر آمیز، سوء استفاده جنسی و... اشاره کرد. همچنین آموزش این بچه ها نیز با مسائلی نظیر ترک تحصیل و خیابان گردی روبرو است. به عنوان مثال 80 درصد بچه ها بنگلادشی،31 درصد بچه ها مکزیکی و 33 درصد بچه ها پاکستانی در دوره های ابتدایی ترک تحصیل نموده اند .

در یک اقتصاد 30 تریلیون دلاری دنیای این که حدود 40 درصد بچه ها کشورهای در حال توسعه (نزدیک به 600 میلیون نفر) مجبور به کوشش برای زندگی بخور و نمیر بوده و برای خوراک و آموزش خود کمتر از یک دلار در روز درآمد داشته باشند غیر قابل قبول است. حتی در غنی ترین کشورهای دنیا به ازای یک کودک از هر 6 کودک زیر خط فقر ملی زندگی می کنند. شرایط نامطئن مالی از توانایی والدین جهت تأمین شرایط مناسب رشد کامل بچه ها می کاهد، ثبات خانواده را به خطر انداخته و موجب از هم گسیختگی پیوندهای عاطفی خانوادگی می شود.

تعداد بچه ها تک والد یا بچه های که در شرایط دشواری زندگی می کنند در حال افزایش است. به دنبال تحولات و تغییرات اجتماعی، مالی، موج مهاجرت مردم از روستاها و شهرهای کوچک به حاشیه شهرها افزایش یافته است. مهاجران حاشیه نشین در شهرهای عظیم مستقر می شوند و عواقبی چون کمبود امکانات بهداشتی،آموزشی، از هم گسیختگی خانوادگی، بیکاری، اعتیاد و فعالیت های خلاف قانون را برای آنها در پی دارد (قادری، 1395). کوشش این افراد حاشیه نشین برای تأمین احتیاجها، به ویژه احتیاجهای مادی خود و خانواده هایشان موجب رانده شدن بچه ها از خانه و حضور آنان در خیابان را فراهم می آورد. بازماندن خانواده از انجام کارنمودهای اساسی نظیر آموزش قواعد و هنجارهای اجتماعی، حمایت عاطفی، تأمین مالی و.... بچه ها را دچار مسائل جدی می کند. محیط خانوادگی پرفشار و آزار و اذیت بچه ها در خانه موجب بروز انواع بیماری های جسمی و روانی در بین بچه ها می شود و رفتار آنان را مختل می سازد. در این صورت کودک آمادگی کمتری برای یادگیری دارد. در نتیجه از تطبیق با مدرسه ناتوان شده و دچار افت تحصیلی و نهایتاً ترک تحصیل می شود.

بدیهی است چنین بچه های آمادگی کمتری برای همنوایی با قواعد و هنجارهای اجتماعی داشته و برای انجام فعالیت های غیرقانونی مستعد می شوند. علاوه بر این میلیون ها کودک و نوجوان ممکن است بر اثر احتیاجهای مالی، مسائل خانوادگی و یا ترکیبی از این دو به ناچار زندگی خودرا در خیابان سپری کنند. آنها دائماً در حال فرار از خشونت¬های خانوادگی و شهری نابسامان هستند. برای برخی از آنها زندگی در خیایان به معنای یاری به تأمین معاش خانواده بوده و برای عده دیگری سرگرمی می باشد. در کشورهای در حال توسعه تعداد بچه های که خانه و سرپناهی دارند اما در خیابان های شهر مشغول به کار و بازی هستند بیشتر از بچه ها بی خانمان است. در این کشورها تعداد بچه های که در خیابان ها کار نموده اغلب ده برابر بیشتر از بچه ها بی خانمان هستند. آژانس بین المللی بچه ها (1988) شرایط اجتماعی، مالی و فیزیکی این بچه ها را بسیار متفاوت توصیف نموده و آن را پر از پیچیدگی و ابهام ایجاد می کند. این موقعیت که تمایلات و توانایی های بچه ها و نوجوانان حین رشد بسیار متغیر بوده تحلیل زندگی آنها را مشکل تر می سازد. بالاخره این پیچیدگی با دنیای بودن ماهیت مباحث درباره بچه ها به حاشیه رانده شده همراه شده و شرایط را برای آنان در آمریکای جنوبی، آمریکای لاتین و آسیای جنوبی دائماً با یکدیگر مقایسه می کند. افراد فقیر همواره برای بقا در حال مبارزه هستند و تأمین غذا، آب کافی و مراقبت بهداشتی اولیه چالشی روزانه است. بدیهی است که در چنین شرایطی خانواده های بچه ها شرایط مشکل آفرینی را تجربه می کنند. عظیمسالان نمی توانستند به بچه ها بی توجه باشند و غذای مناسب، امنیت فیزیکی و انگیزه پیشرفت را برای آنان فراهم کنند. بیشتر این بچه ها مجبور می شوند که خواهران و برادران کوچکتر خود را عظیم کنند و درآمدی برای خانواده به دست آورند. فشار برای کسب درآمد بچه ها را به خیابان(فروشندگی، گدایی، دزدی، فحشا و...) سوق داده و آنها را در معرض خطرات و مسائل متعددی قرار می دهد. بر طبق گزارش یونیسف (1987) بچه ها خیابانی با واقعیت تلخ جدایی از خانواده روبرو بوده و در خطر از دست دادن امکانات اصلی همچون بهداشت و آموزش می باشند. این بچه ها که معمولاً در سنین 15-8 سال قرار دارند در خیابان گرسنه و رنجور بوده و مشغول به کار می باشند. گاهاً به دلیل مبادرت به انجام اعمال غیرقانونی نظیر دزدی، ولگردی و جیب بری توسط پلیس دستگیر می شوند.

یکی از پیغامدهای حضور مداوم این بچه ها در خیابان این است که احتمال مرگ طی یک دوره 4 ساله برای آنها حدود 50 درصد می باشد. به این معنا که کودکی 8 ساله که در خیابان به سر می برد قبل از رسیدن به 12 سالگی به احتمال 50 درصد در معرض خطر مرگ قرار گرفته است. افزایش بچه ها خیابانی و تأثیراتی که این پدیده در بروز ناهنجاری های اجتماعی داشته قابل تأمل است. افزایش بزهکاری در بین بچه ها و نوجوانان، رشد تصاعدی سرقت بین بچه ها و نوجوانان، افزایش مشاغل کاذب، تضعیف پایه های اخلاقی جامعه در نتیجه سوء استفاده های نامشروع از این بچه ها سبب شده است تا آنالیز ویژگی های زمینه ساز این بچه ها اهمیت ویژه ای داشته باشند.

بنابراین چنانچه مسائل این دسته از بچه ها حل نشود باعث بروز انواع مسائل و آسیب های اجتماعی خواهد شد که سبب از دست رفتن بسیاری از منابع مادی و انسانی خواهد شد. لذا ضروری است که دولت با همکاری جامعه با سازماندهی این بچه ها، آموزش، تعلیم و بازگرداندن این گروه از بچه ها زمینه ساز بازگشت آنها را به خانواده هایشان فراهم سازد.

روش تحقیق؛ چارچوب نظری با استفاده از مطالعه تطبیقی نمونه ای پیروز در سایر کشورها طراحی شده است. این چارچوب بر پایه الگوی جامع مدیریت استراتژیک طراحی شده و شامل سه مرحله اصلی سیاست گذاری، اجرا و نظارت و کنترل می باشد که مأموریت و وظایف هر یک از سازمان ها در هر یک از این مراحل معین شده است. برای اعتبار بخشی به یافته ها از نظرات جامعه صاحب نظران شامل مدیران، کارشناسان و مددکاران اجتماعی در سازمان های مددکاری اجتماعی و سامان دهی بچه ها کار و خیابان بوده اند و به روش تصادفی انتخاب شده اند استفاده شده است. در فاز اول که هدف آن شناسایی راهکارها بوده است، با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شد و در فاز دوم که هدف از آن تأیید راهکارها بوده از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده و انتخاب شدند. سؤال اصلی که این مقاله به دنبال آن است عبارت است از: شرایط مطلوب در رابطه با مدیریت ساماندهی بچه ها کار و خیابان در سازمان های مرتبط چگونه باید باشد؟ با در نظر دریافت سؤال اصلی، می توان این فرضیه اصلی را مطرح نمود که مدل مدیریتی موجود در سازمان های دولتی و غیردولتی، جهت ساماندهی بچه ها کار و خیابان پیروز نبوده است. بر این اساس تغییر ساختارهای سازمان دهی و حاکمیت تفکر ماتریسی می تواند در بهبود و حل و فصل مسائل بچه ها کار و خیابان مفید واقع شود.

نتیجه گیری؛ یکی از مسائل اجتماعی که به دنبال گسترش شهرنشینی پدید آمد موضوع بچه ها خیابانی بود. بچه ها خیابانی به عنوان یک واقعیت تلخ در بسیاری از کشورهای دنیا بخصوص کشورهای دنیا سوم افزایش یافته است و این موضوع سبب افزایش بزهکاری، جنایت و سوء استفاده از این بچه ها در کارهایی چون تجارت مواد مخدر، بزهکاری و غیره شد. پیشگیری از شیوع بچه ها خیابانی احتیاجمند حمایت دولت در همه عرصه هاست. نتایج این تحقیق نشان داد که 56 درصد بچه ها در خیابان پسر و 44 درصد دختر می باشند. بیشتر آنها باوالدین شان زندگی می کنند و 68 درصد توسط والدینشان مورد آزار و اذیت قرار نگرفته بودند و فقط 32 درصد توسط والدین مورد آزار و اذیت قرار گرفته که عمدتاً از نوع جسمی و روانی بود. همچنین 2 درصد بچه ها خیابانی به مصرف مواد مخدر پرداخته و بیم آن می رود که در آینده نزدیک شاهد افزایش آن باشیم. بیشتر بچه ها خیابانی دارای درآمد بسیار پائین بوده و معمولاً از ساعت 7 صبح تا 10 شب کار می کردند. با توجه به یافته های تحلیلی این پژوهش رابطه معنی داری بین مسائل مالی با گرایش بچه ها به کار در خیابان وجود دارد. در حالیکه چنین رابطه بین نابسامانی خانواده با گرایش بچه ها به کار در خیابان نیست. لذا عوامل مالی نقش موثرتری در حضور بچه ها کار در خیابان دارند.

انتهای پیغام/ح.ابویسانی

منبع: خبرگزاری آریا
انتشار: 8 اسفند 1399 بروزرسانی: 8 اسفند 1399 گردآورنده: majalepc.ir شناسه مطلب: 1355

به "ارائه راهکاری پیشنهادی جهت عوامل موثر در گرایش بچه ها به کار در خیابان" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ارائه راهکاری پیشنهادی جهت عوامل موثر در گرایش بچه ها به کار در خیابان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید