نگاهی به مطالب ستون نویس های ترکیه، استانبول٬ ارث پدر بلال اردوغان نیست
به گزارش مجله تخصصی کامپیوتر، در استانبول٬ چندین موقوفه و انجمن آموزشی و ورزشی و دینی و عرفانی با ساختمان ها و دارایی های بسیار وجود دارد که بلال اردوغان پسر ارشد رئیس جمهور٬ در همه آنها٬ به عنوان رئیس یا عضو ارشد هیات امنا حضور دارد.
به گزارش گروه بین الملل خبرنگاران، ستون نویس های روزنامه های ترکیه که در زبان ترکی از آنها به گوشه نویس یاد می شود٬ بخشی از فعالان رسانه ای توانمند و اثرگذار هستند که معمولاً یادداشت هایشان تاثیر قابل توجهی بر افکار عمومی و معادلات حزبی ترکیه می گذارد.
خبرنگاران تلاش می کند تا با انتخاب گزینه های قابل توجهی از نوشته های ستون نویس های ترکیه تصویری کوچک از تحولات سیاسی٬ فعالیت های رسانه ای و هدایت افکار عمومی این کشور را به دست دهد.
ضرورت برگزاری مجدد انتخابات در استانبول
یاشار باش، روزنامه ینی آکیت
از دید حزب جمهوری خلق (ج.ه.پ)٬ نتایج انتخابات استانبول٬ تنها زمانی اهمیت دارد که نتایج به نفع این حزب باشد. این حزب بر اساس اطلاعاتی که معلوم نیست از کجا آورده٬ معتقد است انتخابات را برده، اما واقعیت این است که ده ها تخلف روی داده و از دزدیدن آرای مردم گرفته تا نقل و انتقال غیرقانونی رای دهندگان٬ چندین جرم مهم مرتکب شده اند. وقتی که اطلاعیه های نهاد عالی انتخابات به نفع ج.ه.پ باشد٬ می گویند این نهاد داور و حَکَم نهایی است و فقط باید این نهاد حکم دهد، اما وقتی که در اطلاعیه٬ بر تمام نشدن روند انتخابات و بازشماری آراء تاکید می شود٬ مسئولین را به حمایت از حزب حاکم متهم می کنند.
ما می گوییم دزدی شده و رای مردم را دزدیده اند. آنها می گویند: چرا مانع نشدید؟ چرا کاری نکردید که آرای مردم دزدیده نشود؟ حرف آنها از این جهت قابل توجه است که قطعاً آکپارتی و نهاد عالی انتخابات مرتکب برخی اهمال ها و کوتاهی ها شده و باید در برابر هر تخلفی تدابیر احتمالی اندیشیده می شد.
اما در هر حال٬ هیچ چیزی٬ دزدی و تخلف را توجیه نمی کند. آکپارتی در آنکارا و هر جای دیگری که نتایج را باخته٬ مرد و مردانه شهرداری را به فرد پیروز تحویل داده و بازی درنیاورده است، اما در مورد استانبول٬ قطعاً دزدی و تخلف روی داده و لازم است در این شهر، یک بار دیگر انتخابات برگزار شود.
استانبول٬ ارث پدر بلال اردوغان نیست
بارش ترک اوغلو، روزنامه جمهوریت
این یادداشتی که الان دارید می خوانید٬ بعد از مدتی٬ خودش را از بین خواهد برد! اگر فیلم های جیمز باند را دیده باشید٬ به خاطر دارید که هر نامه و نوار صوتی خاصی که در آن فیلم ها برای انتقال پیام به کار گرفته می شود٬ بعد از چند لحظه٬ خودش را امحا می کند و از بین می برد! اما مکانیسم از بین رفتن یادداشت من کمی متفاوت است.
چنین تصور کنید: یک کارمند نزد یک قاضی می رود و یک برگ کاغذ شکوائیه روی میز قاضی می گذارد. قاضی وقتی که در برابر عبارت نام شاکی٬ اسم و مشخصات پسر رئیس جمهور را می بیند٬ خودش را جمع و جور می کند.
پایش را از روی پای دیگر برداشته و بر زمین می گذارد و با احترام٬ درخواست را نگاه می کند. می بیند که بلال اردوغان پسر رئیس جمهور٬ از قوه قضائیه خواسته فلان یادداشت را که علیه او نوشته شده٬ غیرقابل دسترسی کند.
قاضی هم در آن لحظه٬ به ماشین مدل پایینش خواهد اندیشید که باید به زودی عوض شود.همچنین به پول سرویس مدرسه فرزندش خواهد اندیشید. سپس به آرامی قلم را در دست گرفته و در زیر درخواست نامه می نویسد: اقدامات لازم مبذول شود.
می پرسید: از کجا می دانی؟ در پاسخ به شما می گویم: از تجارب قبلی ام! قبلاً همین بلا بر سر من آمده است. یادداشتی نوشته بودم به نام جمهوریت٬ ارث پدر بلال اردوغان نیست. قاضی به درخواست خانواده اردوغان دستور داد آن مطلب غیرقابل دسترس شود و به همین خاطر الان در اینترنت٬ به هیچ وجه نمی توانید پیدایش کنید، اما قاعدتاً نسخه کاغذی آن در آرشیو روزنامه و بر روی ذهن و قلب خوانندگان هم مانده است.
در استانبول٬ چندین موقوفه و انجمن آموزشی و ورزشی و دینی و عرفانی با ساختمان ها و دارایی های بسیار وجود دارد که بلال اردوغان پسر ارشد رئیس جمهور٬ در همه آنها٬ به عنوان رئیس یا عضو ارشد هیات امنا حضور دارد.
چندی قبل به دانشگاه ابن خلدون رفته بودم. ده ها پروفسور مخاطب بودند و بلال اردوغان سخنران! چرا؟ چون او، در آنجا هم عضو هیات امنا است.
از باشگاه های تیراندازی و اسب سواری گرفته تا انجمن های فرهنگی و علمی و تحقیقاتی و عرفانی٬ هر جا که بروید٬ می بینید که بلال اردوغان همه کاره است و در بسکمک از این مراکز٬ کمک های مالی هنگفتی از دولت گرفته می شود.
در جنجال استانبول٬ کردها را فراموش نکنیم
مراد صابونجو، پایگاه خبری تحلیلی تی 24
در کنار چند دوست و همراه قدیمی در خانه ای گرد هم آمده ایم و موسیقی گوش می کنیم. آهنگی است از مصطفی کایا٬ برادرِ هنرمند فقید احمد کایا.
مصطفی در این ترانه می گوید: چه کسی می داند در این جهان٬ چند بهار دیگر خواهیم دید؟ چند ترانه دیگر خواهیم شنید؟.
همین که ترانه به پایان می رسد٬ دوباره همه می خواهند از اول گوش دهند و چنین است که چند بار ترانه را گوش می کنیم.
یکی از چیزهایی که من به آن می اندیشم٬ این است که ما به عنوان عناصر ملت ترکیه تا چه اندازه از هم دور شده ایم و همدیگر را نادیده گرفته ایم. به این می اندیشم که این روزها که جنجال بازشماری آرای استانبول٬ تمام کشور را فرا گرفته٬ کسی به شهرداران مناطق کردنشین نمی اندیشد.
به عنوان مثال٬ در دیاربکر و وان٬ نامزدهای حزب دموکراتیک خلق ها (ه.د.پ) با اختلاف رای بالا٬ نامزدهای حزب عدالت و توسعه را شکست دادند، اما هنوز هم اعتبارنامه خود را دریافت نکرده و حکومت٬ آنها را به عنوان شهردار رسمی٬ قبول نکرده است.
در چندین شهر دیگر هم٬ بر اساس حکم نهاد عالی انتخابات٬ چندین شهردار کُرد٬ با وجود ان که با اختلاف رای جدی پیروز شده اند، اما قرار است به بهانه تصمیمات معادل قانون دولت و به این بهانه که قبلاً اخراج شده اند٬ به عنوان شهردار به کار گرفته نشوند و حوزه آنها به نامزدهای حزب عدالت و توسعه سپرده شود. چنین چیزی با هیچکدام از مبانی عدالت و حقوق شهروندی منطبق نیست و این تصمیمات به آینده ما و جامعه ترکیه لطمه می زند.
از اقتصاد گرفته تا سیاست خارجی و مسائل داخلی کشور٬ تمام مسائل ما تحت تاثیر سیاست های غلط و پیامدهای اشتباهات حزب عدالت و توسعه است. کاش در این شرایط که جنجال بازشماری آرای استانبول ادامه دارد٬ به شهرداران کُرد هم فکر کنیم و آنها را از یاد نبریم.
منبع: خبرگزاری تسنیم